انتقاد علمالهدی از دیدار وزیر ورزش با الناز رکابی
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۳۱۷۶۵
سید احمد علمالهدی ظهر امروز در خطبههای عبادی-سیاسی نماز جمعه این هفته مشهد که در حرم مطهر رضوی (ع) برگزار شد، با اشاره به مسئله اغتشاشات و ناآرامیهای اخیر اظهار کرد: در حوادث ناهنجاری که در جریان اغتشاشات اخیر در کشور ما ایجاد شد، خوشبختانه بازهم توطئه دشمن شکست خورد و دشمن جز بدبختی و ناکامی نصیبی نبرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا؛ وی افزود: اکنون دچار عوارض پسافتنه هستیم؛ از جمله اینکه دشمن به خاطر عملیات روانی و هجمه سنگین رسانهای مبتنی بر بیبصیرتی برخی خواص و مسئولین، توانسته به اهداف خود نزدیک شود و امروزه شاهد هستیم که آن دسته از افرادی که دانسته یا ندانسته پیادهنظام دشمن شدند و بهعنوان معترض یا مخرب در خیابان آشوب کردند، به دو دسته معترض و مخرب تقسیم میشوند.
نماینده، ولی فقیه در استان خراسان رضوی با بیان اینکه تقسیم آشوبگران به معترض و مخرب توطئه دشمن است، خاطرنشان کرد: اگر کسی در این کشور به موضوعی اعتراض دارد، حق او در قانون دیده شده و فرد معترض برای بیان انتقاد و اعتراض خود میتواند از بسترهای مجاز استفاده کند، اما در این شرایط هرگز مجاز نیست که معترض برای پیگیری اعتراض خود به صف آمریکا بپیوندد. همچنین این معترضان هم به حجابی اعتراض داشتند که ارزش دین و ارزش قرآن است ولذا این تقسیمبندی بهوسیله هر مسئولی هم که صورت بگیرد، اشتباه است.
علمالهدی ادامه داد: تمام کسانی که در عرصه آشوبها وارد میدان شدند و به خیابان آمدند، ستون پنجم دشمن بودند، دستبهدست جاسوسان آمریکایی دادهاند و دانسته یا ندانسته برای تحقق اهداف دشمن در این کشور تلاش کردهاند.
عضو مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: اخیرا شاهد بودیم که یک دختر فریبخورده که در اجرای مراسم سنگنوردی روسری برداشت و در پیش چشم همه مردم دنیا آبروی نظام را برد، به کشور بازگشته و با آقای وزیر ورزش و جوانان دیدار کرده است. در این باره اساسا فرض کنیم که ملاحظات سیاسی درست باشد و بهتر باشد که این خانم طرد نشود و به نظام برگردد، اما نکته اینجاست که چرا وزیر ورزش با این خانم ملاقات کرد درحالیکه او باز هم بدون حجاب بود و تنها به پوشیدن یک کلاه اکتفا کرد؟
وی تأکید کرد: بانوان ورزشکار بسیاری در مسابقات همزمان و در رشتههای مختلف مدال آوردند. چرا وزیر ورزش با این قهرمانان دیدار نکرد؟ شما وزیر کدام دولت هستید؟ دولتی که متدینین به آن رأی دادند و رئیس آن نایب رئیس دوم مجمع فقهای مجلس خبرگان رهبری است. این عکس انداختنها نشانه بیمحلی به بانوان محجبه قهرمانی است که سوغات حضور آنان در مسابقات بینالمللی، فرهنگ عفاف و حجاب بوده است.
امام جمعه مشهد گفت: متأسفانه امروزه برخی از مسئولان ما تحت تأثیر عملیات روانی دشمن، خود را مقصر میدانند، درحالیکه این آشوبگران همان کسانی بودند که جنایت کردند، دستبهدست آمریکا دادند، اردوی پیادهنظام آمریکا و دشمن را در این کشور برپا کردند و علیه نظام به میدان آمدند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی امام جمعه مشهد، وی بیان کرد: در عرصه اغتشاشات یک عده نوجوان آمدند. در اینجا همه همنظر هستند که آقاپسر ۱۳، ۱۴ یا ۱۷ سالهای که در این اغتشاشات شرکت کرده، به دلیل ناآگاهی به میدان آمده است، اما متأسفانه در این شرایط، برخی افراد این موضوع را به نظام، فرهنگ کشور و اقتدار ملت نسبت میدهند و میگویند تقصیر انقلاب است که این نوجوانان ناآگاه هستند.
علمالهدی اضافه کرد: بنده هفته گذشته عرض کردم که آقایی از مسئولان امنیتی گفته بود حتی یک نفر از دستگیرشدگان اغتشاشات اخیر در بازداشتگاه، مُهر طلب نکرده تا نماز اقامه کند و در پاسخ به این مسئله، آقایی در فضای مجازی به من توهین کرد و گفت تقصیر شماست که این نوجوانان نمازخوان نیستند. البته که مقصود شخص بنده نیستم بلکه نوع ما و مسئولان نظام است.
امام جمعه مشهد ادامه داد: شما چرا بخش خالی لیوان را میبینید؟ نظام مقصر نمازخوان نبودن این افراد است، اما خیل عظیم جوانانی که هنوز به دنبال شهادت هستند و از جبهههای دفاع از حرم و امنیت گرفته تا عرصههای علمی و پژوهشی مجاهدانه خدمت میکنند، ثمره تربیت انقلاب نیستند؟ چطور شد زنی که روسری از سر برمیدارد به خاطر فرهنگ نظام است، اما انبوه جمعیت بانوان عفیفهای که در دفاع از انقلاب تجمع میکنند، محصول تربیت انقلاب نیستند؟
وی با تاکید بر لزوم انجام جهاد تبیین، افزود: کشوری که آبادانش در محاصره و خرمشهرش در تصرف دشمن بود، باز هم تسلیم نشد و این مردم با قدرت ایمان خود به میدان آمدند و به بحرانها پایان دادند. امروز ما قدرت اول منطقه هستیم، اما فضای مجازی در دست دشمن است. حالا ما نمیتوانیم در اجرای حکم جهاد تبیینی که رهبری اعلام کردند، بسیج شویم و فضای مجازی را آزاد کنیم؟
علمالهدی اضافه کرد: مدام منتظر مسئولان باشیم که قانونی برای ساماندهی به فضای مجازی به مجلس برود، اما دو نماینده بیتقوا مانع از تصویب آن شوند و جریانی علیه دولت به راه بیندازند و القا کنند که نظام به دنبال نقض آزادی است. این نابسامانیها با بصیرت حلوفصل میشود و انشالله به همت شما عزیزان و اجرای جهاد تبیین، در آینده نزدیک شاهد این خواهیم بود که دشمن استکباری ما در این فضا هم شکستخورده و رسوا شود.
منبع: فرارو
کلیدواژه: الناز رکابی علم الهدی فضای مجازی علم الهدی وزیر ورزش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۳۱۷۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادامه جنجال توسلجویی علمالهدی به شاهنامه | نمیدانستید منیژه، زن بادهنوش و دختر دشمن ایران بود | این ابیات را هم بخوانید!
در سخنان علمالهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!
در واکنش به اظهارات اخیر امام جمعه مشهد درباره حجاب، سایت عصرایران در یادداشتی نوشته است؛
در خبرها آمده بود که احمد علمالهدی، امام جمعۀ مشهد، گفته است: «حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بخصوص در تاریخ ایران باستان؛ و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند: منیژه منم، دخت افراسیاب / برهنه ندیده تنم آفتاب».
اینکه جناب علمالهدی برای دفاع از حجاب ترجیح داده به سراغ شاهنامه برود و از منیژه مدد بگیرد، خود تایید ناخواستهای است بر آنچه به عنوان دینگریزی در جامعۀ ایران مطرح و البته از تریبونهای رسمی انکار شده است.
محافظهکاران در ایران، به ویژه اگر اهل سیاست باشند، غالبا منکر داعیه دینگریزی در جامعۀ ایراناند؛ ولی چگونه هم آن ادعا را نادرست می دانند و هم آقای علمالهدی برای دفاع از حجاب دست به دامن منیژهای شده که اگرچه آفتاب تنِ برهنهاش را ندیده بود، ولی شرابخواری و عیش و عشرت هم از دیگر ویژگیهای او بوده است؟
در داستان بیژن و منیژه در شاهنامه، منیژه به بیژن دل میبندد و او را به خیمهاش دعوت میکند. چند شبانهروز با او مشغول خوردن و باده نوشیدن میشود، در حالی که نوازندگان با بربط و چنگ برایشان مینواختند.
ببینیم فردوسی چه توصیفی از خلوت بیژن با "منیژه" داشته:
نهادند خوان و خورش، گونهگون
همی ساختند از گمانی فزون
نشستنگه رود و می ساختند
ز بیگانه خیمه بپرداختند
پرستندگان ایستاده به پای
ابا بربط و چنگ و رامش سرای
میِ سالخورده به جام بلور
برآورده با بیژن گیو زور
سه روز و سه شب شاد بوده به هم
گرفته بر او خواب مستی ستم
در ابتدا هم که بیژن وارد خیمۀ منیژه میشود، فردوسی میگوید:
به پرده درآمد چو سرو بلند
میانش به زرین کمر کرده بند
منیژه بیامد گرفتش به بر
گشاد از میانش کیانی کمر
به هر حال پوشش منیژه هر چه بوده باشد، رفتار و کردار او قطعا باب طبع و مطابق عقاید جناب علمالهدی نبوده. پس چرا ایشان از منیژه مدد جسته برای دفاع از عقایدش؟ آیا این گونه تعبیر نخواهد شد که پدیدهای به نام دینگریزی را پذیرفتهاند که به باور منتقدان افرادی نظیر آقای علمالهدی در شکلگیری آن پدیده نقش موثری داشتهاند از منیژه و نه شخصیت های دینی نام برده است؟
مثلا در همین داستان بیژن و منیژه، نوازندگان برای دو دلداده مینواختند تا خلوت و معاشرتشان خوشایندتر شود و این اقبال به موسیقی هم دقیقا بخشی از همان "فرهنگ ایرانیان" بوده که آقای علمالهدی به آن تمسک جستهاند. ولی الآن که اختیار خراسان و شهر مشهد در ید باکفایت جناب علمالهدی قرار گرفته، برگزاری یک کنسرت در مشهد هم ممنوع است.
این نفی موسیقی هم آیا برآمده از "فرهنگ ایرانیان" است؟ و آیا همین سختگیریها موجب دینگریزی جوانان [یا دست کم لایههای قابل توجهی از آنان] نشده؟ قطعا اگر این سختگیریها نبود، امروز امام جمعۀ مشهد ناچار نبود برای دفاع از حجاب، به مشی منیژهای متوسل شود که پس از آن سه روز شادخواریاش با بیژن، در جام شراب بیژن داروی هوشبر ریخت و او را با کمک ملازمانش پنهانی به کاخ پدرش برد و باقی قصه را هم از زبان فردوسی بشنوید:
نهفته به کاخ اندر آمد به شب
به بیگانگان هیچ نگشاد لب
چو بیدار شد و بیژن و هوش یافت
نگار سمنبر در آغوش یافت
در سخنان آقای علمالهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!
البته این نکته اهمیت چندانی ندارد و حق با آقای علمالهدی است. یعنی رفتار و سلوک منیژه تفاوت چندانی با رفتار زنان ایرانی نداشته. چون ایرانیان و تورانیان در مجموع تا حد زیادی در اتمسفر فرهنگی مشابهی میزیستند. ولی همین که امام جمعۀ مشهد واقف نیست منیژه ایرانی نبوده، نشاندهندۀ آشنایی کم او با "تاریخ ایران باستان" است و گمان گرده یک بیت کافی است.
نکتۀ مهمتر اما این است که تفاخر منیژه به اینکه آفتاب هم تنش را ندیده، ریشۀ اشرافی هم دارد. در مکه و مدینه نیز اشراف دقیقا به علت وضع مالی بهتری که داشتند، لباس بیشتری بر تن داشتند.
اکثریت مردم حجاز فقیر بودند و لباس چندانی نداشتند. یعنی نه لباسهای گوناگون داشتند، نه همان تک لباسی که داشتند، همۀ جای بدنشان را میپوشاند و در نتیجه آفتاب تن آنها را میدید و میسوزاند.
اینکه نقل شده است پیامبر گرامی اسلام لباسهای با آستین بسیار بلند را نمیپسندید و اگر لباسی میخرید و آستیناش بیش از اندازه بود، مقدار اضافی را میبرید، دلیلش این بوده که چنین جامههایی را اشراف از سر تفاخر میپوشیدند و بسیاری از مردم پول کافی برای تهیۀ چنین لباسهایی نداشتند.
احتمالا در ایران هم اقشار فقیر تا حدی گرفتار چنین مشکلی بودند. به هر حال اینکه منیژه میگوید آفتاب هم تن مرا ندیده، احتمالا حاوی اشارهای است به خاستگاه طبقاتی برتر او؛ خاستگاهی که اکثر زنان فاقدش بودند.
به عنوان جمعبندی باید گفت در این یادداشت به سه نکته اشاره کردیم. یکم اینکه: وقتی برای دفاع از حجاب، پای زن بادهنوشی مثل منیژه به میان میآید، یعنی جناب علمالهدی هم واقفاند که برای دفاع از حجاب باید به سراغ شخصیتهایی تازه و غیراسلامی رفت و همین نشانۀ تحولی اساسی در جامعۀ ایران است که انکار میشود.
دوم اینکه: حتی اگر بپذیریم اسلام دقیقا همان چیزی است که آقای علمالهدی و همفکران محافظهکار ایشان میگویند، سختگیری برای اینکه سبک زندگی مردم و حتی مشی آنها در عرصۀ عمومی "کاملا اسلامی" شود، علت اساسی دینگریزی در جامعۀ ایران بوده است. با مردم نباید سخت گرفت وگرنه دینگریزی به دینستیزی هم منتهی خواهد شد.
سوم اینکه: اگر چیزهایی به نام "تاریخ ایران باستان" و "فرهنگ ایرانیان" وجود دارد، این امور قطعا تاثیر پایدار و ماندگار خودشان را بر زندگی و مشی و منش ایرانیان گذاشتهاند. جامعه، مومی در دستان صاحبان قدرت نیست تا آن را به هر شکل که خواستند، درآورند. قناعت را فقط به مردم نباید توصیه کرد. حاکمان هم در تلاش برای ایجاد "جامعۀ مطلوب" خودشان باید اهل قناعت باشند.